هلماهلما، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

کـــــودکـــــانـــــه هـــــای هلـــــما

لحظه های من بوی انتظار میدهد

به خاطر ِ تو هم شده   هميشه آبي مي مانم   به خاطر ِ تو هم شده تمام ِ روزهاي بعد از اين   مهربانتر خواهم شد   دلم ميخواهد زودتر   دستهايت را بگيرم.   زودتر روي دستهايم تكانت دهم بخوابي   زودتر برايت با زبان ِ كودكانه   قصه بگويم.   بهانه بگيري  و  من كلافه شوم   بريزي...
26 دی 1394

هلمای خرابکارمن

خانوم خانوما اولین خرابکاریتو کردی البته میدیدم ولی چون میخواستم عکس بگیرم فقط نگات کردم و برخلاف تصورت ذوووووق زده شدم و ب بابا جونی زنگ زدم گفتم بیا ببین دختر کوچولومون اولین خرابکاریش انداختن تقویم رومیزی باباش بود بابا جونم حسابی خوشش اومده بود که تونستی باروروک راه بری و به اونجا برسی جووووووووووونم که بزرگ شدی خوشگل مامان اینم عکس خرابکاریت ...
26 دی 1394

عروسکم جیغ میکشه

ج 144روز از زندگی با دختر کوچولومون میگذره و هرروز بزرگ شدن و جیگر شدن شو میبینم و لذت میبرم فرشته ی زمینی ما بزرگ شده و حالا واسه مامانش جیغ میکشه و مدام دوست داره صوت خودشو بشنوه هرچی تو بزرگتر میشی من بیشتر عاشق و وابسته میشم امشب مهمونی بودیم وااااااااااااای  دختر شکمو من موقع خوردن شام ی ریز جیغ کشید و غر زد تا بهش غذا بدیم مجبور شدم ی ریزه بهت بدم ولی زود بود واسه پلو خوردن آخه تو هنوز 4ماهو 25روزته کوچولوی شکموی من ایشالا از ماه دیگه غیر از فرنی غذاهای دیگه  شروع میکنم ...
26 دی 1394

دوستت دارم دخترم اینو بخاطر بابایی گذاشتم تو وبت

بابا که شدم ... به دخترم پول تو جیبی نمیدم !!! تا یواش از پشت سرم بیاد دستاشو حلقه کنه دور گردنم موهاشم بخوره تو صورتم در گوشم پچ پچ کنه .... بگه بابایی بهم پول میدی ؟ داریم با بچه ها میریم بیرون موهاشو بزنم کنار ، ماچش کنم بگم برو از جیبم بردار بابایی ! دختر بچه های ناز (3)
6 دی 1394

واکسن 4ماهگی

ای جونم که دارم امادت میکنم ببرمت واسه ی واکسن صبح مامان زهرا با باباجون اومدن ک واکسن دخملمو بزنیم برخلاف تصورمون زیاد اذیت نکردی حتی 2ساعت بعد پاهاتو باشدت میکوبیدی بابایی بهت میگف دختر بی ننگ من مرتب تبتو چک کردم الحمدللا خوب بودی من و بابایی کلی ازت تشکر کردیم که اروم بودی این عکس قبل از واکسنت که امادت کردم اینم بعد واکسنت  بااینکه دوتا واکسن داشتی ولی من و بابایی که فرقی تو چهرت ندیدیم پس معنی اسمت با اخلاقت جوره دخترک صبورمن ...
6 دی 1394

عسلم 4 ماهگیت مبارک

وقتی از تموم روز مرگی ها خسته میشی تنها چیزی که بهت ارامش میده دیدن چهره ی ماه دخترک چند ماهته عروسک دوست داشتنی که باهربار دیدن اون چشمای نازش انگار دوباره از نو متولد میشی ..دیدن روز به روز بزرگ شدن وقد کشیدن فرشته ی زندگیت عجیب حالتو خوب میکنه وقتی قشنگ حس میکنی که این کوچولوهم دوستت داره و فقط کنارتو احساس ارامش میکنه ...کوچولوی نازم میخوام ازین هفته غذای مایعشروع کنم میدونم که خیلی خوشحال میشی انگار همین دیروز سر شیر خوردنت کلی ماجرا داشتیم وحالا از غذا صحبت میکنیم نوزادیت تموم شد و من مطمانم دلم واسه این روزا تنگ میشه ...
6 دی 1394